امروز : پنج شنبه، ۱ آذر ۱۴۰۳

جدیدترین مطالب ارسالی سایت

جستجو

انتشار در: 18 ژوئن 2013

جستجو

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۳

اگر عزیزی گمشده داشته باشی، تا پیدایش نکنی ممکن نیست آرام بگیری، بلکه شب و روزت به جستجو می گذرد. گمشده ات هر چه عزیزتر باشد بی تابی و سرگردانیت افزون تر است.

امام زمان (ع) در این دوران عزیزترین و گرامی ترین موجود روی زمین است، باقی ماندۀ خدا در زمین، خلیفۀ خدا، وجه خدا، نور خدا، حجت خدا، یاری گر دین خدا، راهنما و سرپرست و پناه بنده های خدا اوست، اگر دستت به دامن مهر او نرسد چه می کنی؟

ریشه کن کنندۀ ظالمان، برطرف سازندۀ کژی ها و انحرافات، از بین برندۀ ستم و تجاوز، تجدید کنندۀ واجبات و مستحبات، احیاگر قرآن و حیاتبخش معالم دین خدا او است.

اگر در کنارش نباشی و برکات حضورش را درک نکنی چه می کنی؟

این که بدانی او کیست، به جستجو وادارت می کند.

این که بفهمی او چه نقشی در زندگی تو و جامعه ات دارد، در جستجو بی تابت می کند.

این که درک کنی او در نزد خدا چه جایگاهی دارد و در تکمیل دین و تحقق آرمان های الهی، چه نقش ویژه ای را دارا است، جستجویت را رنگی خدایی می بخشد.

در دعای ندبه که دعای شیفتگان عاشق و مناجات منتظران دلداده است، جستجویی پر سوز و گداز، در قالب معرفت آموز ترین تعبیرات شکل می گیرد و تا آنجا پیش می رود که سرگردانی و سرگشتگی دعا کنندۀ جستجوگر را، به نمایش می گذارد.

« الی متی احار فیک یا مولای و الی متی و ای خطاب اصف فیک و ای نجوی»

و این خود بیانگر نوعی تکلیف و وظیفه است. شیعۀ دوران غیبت وظیفه دارد که بنا به تعهدات خویش در مسیر اهداف ولایت که همان غایات رسالت است تلاش کند و جستجوی امام زمان (ع) به نوعی تحقق همان اهداف است.

تعداد مشاهده : 1,558 بازدید
نويسنده : HamidReza

رنگین کمان

انتشار در: 18 ژوئن 2013

رنگین کمان

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۳

روح بی نشانم خبر از سفری بزرگ می دهد .سفری دور به اعماق عشق، به اعماق دور شدن نزدیک .به ژرفای عاشقی.سراغ از کسی می گیرم که عمق عشق است و عاشقی در محضرش بی نام است، باید دوید وگرنه دیر می شود. من برای رسیدن به او

کوچکم. می گویند باید بزرگ باشی، باید رنگین کمان باشی، انگار سیاهی ها مسیر حرکتم را بسته اند. اما تو، تو در آسمانها سیر می کنی, آخر من گره خورده به این زمین خاکی چگونه به تو برسم که.

من: بنده ای به خاک چسبیده و از آسمان بریده ام.

روحم :بی نشانی

ومقصدم: غربت،

نامم: می گویند انسان اما فاصله ای دور با آدمیت،

آرزویم: پاک کردن سیاهی ها وعین آب زلال شدن.

آری، برای رسیدن به تو باید بروم، باید قله ها را بپیمایم،باید همخوان قناری ها شوم، باید با تخته پاک کن تختۀ سیاه دل را پاک کنم.

اینک ای وسعت عشق آماده ام تا تو دستان گنهکارم را بگیری شاید برسد روزی که من هم رنگین کمان شوم.

حرف آخر: روزی آسمان از آن من خواهد شد

تعداد مشاهده : 1,557 بازدید
نويسنده : HamidReza

در جبهه استکبار پرونده امام زمان کامل شده است

انتشار در: 18 ژوئن 2013

احمدی نژاد: در جبهه استکبار پرونده امام زمان کامل شده است

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۳

  • در همین تهران عناصر بیگانه‌ای هستند که از عرفا و مومنان خانه و محل ملاقات امام عصر (عج) را سراغ می‌گیرند تا مانع تحقق حاکمیت عدل الهی شوند،باید مناطقی که غفلت صورت می‌گیرد و ما را از محور حقیقت عالم دور می کند مورد توجه بیشتر قرار دهیم.
  • مگر می‌تواند موحد بود،اما در مقابل پایمال شدن کرامت انسانی فریاد نزد، نیامد و نخواهد آمد روزی که فرزندان امام(ره) راه سازش را در پیش گیرند و در مقابل اخم و تهدید مستکبرین تسلیم شوند.

محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در سالن پنج آذر نیروی مقاومت بسیج و در همایش فرماندهان بسیج سراسر کشور حرکت برای ساخت حیات طیبه برپایه عدالت و توشه گرفتن برای زندگی جاوید در محضر خداوند را مهم‌ترین اهداف انبیاء الهی دانست و تصریح کرد: جنس ماموریت و نهضت پیامبر اسلام زیبایی، نور و رحمت است و زشتی عقب‌گرد و انحطاط در آن راه ندارد.

احمدی‌نژاد با بیان این که هویت و حرکت بسیج همان لطافت، هویت و کار پیامبر اسلام است،گفت: بسیج ماموریتی جهانی دارد و جنس پیامش بر هدایت و محبت استوار است و نیز با نیرویی که تنها وظیفه‌اش صیانت از حکومتی خاص است، متفاوت است.

وی همچنین بسیج را متشکل از انسان‌های مومن، ایثارگر و پرخرورش برای دعوت و مقدمه‌سازی تحقق آرمان‌ها خواند و اظهار داشت: بسیج خواهان خیر و صلاح همگان است و نقطه مقابل این دسته و گروهی نیست و بلکه تنها مدافع ارزش‌های الهی است.

رئیس جمهور با بیان این که امروز فضای بسیجی در کشور حاکم شده است، تصریح کرد: پشتوانه بسیج انبوه افراد مومن و انقلابی است که هر روز متشکل‌تر، جدی‌تر و هدفمندتر در جهت آرمان‌ها حرکت کند.

احمدی‌نژاد در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بخشی از فرمایشات حضرت امام خمینی مبنی بر این که تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم، خاطرنشان کرد: مگر می‌شود انسان مکتبی، انقلابی، متصل و پیرو ولایت نسبت به مسایل دنیا بی‌تفاوت باشد، چنانچه اندیشه بسیج هم متعلق یک جغرافیا، نژاد و یا قوم خاص نیست، بلکه جهانی است و هر کجای دنیا ظلم است مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم. .وی با بیان این که نقطه پایان ظلم در همه ادیان الهی وعده داده شده است، اظهار داشت: دنیاطلبان با ثروت و تبلیغات و وسوسه‌های شیطانی همیشه قصد کور کردن این نقطه نورانی را داشتند و سعی کردند ذهن ملت‌ها را از این حقیقت منحرف کنند.

رئیس جمهور تنها راه سعادت بشری را بازگشت به تعالیم الهی برشمرد و افزود: کیست که می‌تواند تنها بر پایه اندیشه خود عدالت را برپا کند، هر کس که این ادعا را دارد، ادعایش شیطانی است، آنچه نظم نوین جهانی تلاشی سازمان‌یافته برای جلوگیری از حاکمیت عدل الهی بود و برای بدل زدن و خنثی کردن حاکمیت الهی آن را بیان کردند.

احمدی نژاد همچنین اظهار داشت: در جبهه استکبار پرونده امام زمان کامل شده است و فقط به دنبال آدرس می‌گردند تا بروند کار را تمام کنند، در همین تهران عناصر بیگانه‌ای هستند که از عرفا و مومنان خانه و محل ملاقات امام عصر (عج) را سراغ می‌گیرند تا مانع تحقق حاکمیت عدل الهی شوند،باید مناطقی که غفلت صورت می‌گیرد و ما را از محور حقیقت عالم دور می کند مورد توجه بیشتر قرار دهیم. وی با اشاره به جنایات زورمداران دنیا در قاره‌های مختلف اظهار داشت: مگر می‌تواند موحد بود،اما در مقابل پایمال شدن کرامت انسانی فریاد نزد، نیامد و نخواهد آمد روزی که فرزندان امام(ره) راه سازش را در پیش گیرند و در مقابل اخم و تهدید مستکبرین تسلیم شوند.

احمدی‌نژاد با بیان این که امروز موج عظیم بیداری فطری همه دنیا را در بر گرفته است، تصریح کرد: جیغ‌های بنفش سران کفر بی‌دلیل نیست، آن‌ها نگران پیشرفت علمی ما نیستند، اما می‌دانند که با حاکمیت ولایت و فرهنگ بسیجی انرژی عظیمی در دنیا آزاد می‌شود و پرچمی از نور،عدالت و حقیقت‌خواهی در دنیا برپا می‌شود، چنانچه امروز در جنوبی‌ترین شهرهای آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیای میانه و سایر نقاط جهان حرف‌هایی زده می‌شود که مردم ما در تهران نیز آن را بیان می‌کنند بنابراین دنیا در حال حرکت به سمت عدالت و پاکی است.

تعداد مشاهده : 1,612 بازدید
نويسنده : HamidReza

شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج

انتشار در: 18 ژوئن 2013

شفاى مفلوج و سفارش به   «دعاى فرج»

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۳

یکى از خدمه جمکران مى گوید:

«یک روز قبل از عاشوراى حسینى در مسجد جمکران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود.

ناگهان متوجه مردى شدم که بسیار هیجان زده بود و به هر یک از خدّام که مى رسید، آنها را بغل مى کرد و مى بوسید. جلو رفتم تا جریان را جویا شوم، امّا همین که به او رسیدم مرا نیز در آغوش کشیده مى بوسید و اشک مى ریخت.

وقتى جریان را از او پرسیدم، گفت: چند وقت قبل با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم. پاهایم از کار افتاد. هر شب به خدا و ائمه معصومین(علیهم السلام) متوسل مى شدم. امروز، همراه خانواده ام به مسجد آمدم. از ظهر به بعد حال خوشى داشتم. به آقا امام زمان(علیه السلام) متوسل بودم و از ایشان تقاضاى شفا مى کردم. نیم ساعت پیش، ناگهان متوجه شدم که مسجد، نورى عجیب و بوى خوشى دارد. به اطراف نگاه کردم و دیدم که مولا امیرالمؤمنین، امام حسین، قمر بنى هاشم و امام زمان(علیهم السلام) در مسجد حضور دارند. با دیدن آنها دست و پاى خود را گم کردم. و نمى دانستم چه کنم که امام زمان(علیه السلام) به من نگاه کرد و همان لحظه لطف ایشان شامل حالم شد و به من فرمود:

شما خوب شدید! بروید و به دیگران بگویید که براى فرج من دعا کنند که ظهور ان شاءا… نزدیک است.

بعد ادامه داد: امشب عزادارى خوب و مفصلى در این جا برقرار مى شود که ما هم حضور داریم».

خادم مى گوید: «مردِ شفا گرفته یک انگشترى طلا به دفتر داد و با خوشحالى رفت. مسجد خلوت بود. آخر شب، هیأتى از تبریز به جمکران آمد و به عزادارى و نوحه خوانى پرداختند. مجلس بسیار با حال و سوزناک بود. من همان لحظه به یاد حرف آن مرد افتادم».

تعداد مشاهده : 1,687 بازدید
نويسنده : HamidReza

در گیری شیعیان در شرق عربستان

انتشار در: 18 ژوئن 2013

 در گیری شیعیان در شرق عربستان

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

به دنبال تخریب یک مسجد شیعیان در شهر العوامیه واقع در شرق عربستان درگیری هایی در این شهر پیش آمده است. به گزارش سایت آرمگدون یک افسر ارشد امنیتی شهر شیعه نشین العوامیه اعلام کرد به دنبال تخریب مسجد شیعیان و وقوع در گیری ها در این منطقه نیروهای امنیتی به حالت آماده باش در آمده اند.

نیروهای امنیتی به دنبال تیر اندازی افراد نا شناس به مر کز پلیس العوامیه در این شهر چندین مرکز ایست بازرسی ایجاد کرده اند . یک مقام مسئوول در استانداری القطیف نیز گفت : این مسجد در طرح شهرداری این استان قرار داشت و به این دلیل تخریب شد. ساکنان شیعه منطقه این اقدام را جنایت توصیف کردند و خواستار تلاش جدی علمای دینی برای اقامه دعوی علیه این اقدام شدند.

فعالیت بهائیت و حجتیه در مازندران

مدیر کل اطلاعات مازندران از فعالیت وسیع فرقه بهائیت، انجمن حجتیه و گروه های شبه عرفانی در استان مازندران خبر داد. به گزارش خبرگزاری شبستان، محمدحسین حکیمی در دومین همایش قضات استان در ساری با اشاره به فعالیت فرقه های انحرافی مختلف در مازندران این فعالیت ها را در قالب گروه های شبه عرفانی و متاثر از فرق اروپایی معرفی کرد و اظهار داشت: خطر این فرقه کمتر از منافقین نیست.

مدیر کل اطلاعات مازندران از استخدام ۵۰ ایرانی برای طرح براندازی توسط دختر معاون رئیس جمهوری آمریکا خبر داد و گفت:‌ حوزه نرم‌افزاری طرح براندازی ایران توسط آمریکا در دبی هدایت می‌شود و این افراد با هدایت آنها از طریق برقراری روابط سیاسی، تعامل علمی و زبان سعی در نفوذ در آحاد جامعه برای حاکم کردن دموکراسی به معنای غربی‌ها دارند. قابل ذکر است که یکی از پایگاه های مطرح و مهم بابیه، بهائیه و ازلیه در مازندران است به طوری که محمد علی قدوس، حسینعلی بها که بعدها به بهاالله ملقب شد و یحیی صبح ازل همگی از این منطقه بودند. از این رو متاسفانه زمینه مساعدی برای رشد این اعتقاد دروغین در این منطقه وجود دارد.

تعداد مشاهده : 1,658 بازدید
نويسنده : HamidReza

نفس سوختۀ آتش و آه

انتشار در: 18 ژوئن 2013

نفس سوختۀ آتش و آه

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

همۀ شمعهایی که در جادۀ عشقت به انتظار نشانده بودم یکی یکی آب شدند. بال تمام پروانه های پریشان فراقت آتش گرفت، همۀ همشهری های شهر انتظارت به سوی شهر ابدیت کوچیدند. اما تو هنوز نیامده ای. رنگ سیاه شب در انتظار سپیدی طلوعت کهنه شد و از شراره های خورشید سو سویی بیش باقی نمانده است. پا به پای روزها و ماهها، سالها را سپری کرده ام، اما چگونه ؟ فقط خدا می داند که کوچه به کوچه، شهر به شهر سراغت رفته ام.

بارها دلم را تا جمکران آبی کرده ام، مشهد رفته ام و چشمانم را با نور طلایی وضو داده ام به امید اینکه شاید لایق دیدارت شوند. اگر هوس کربلا کرده ام، آرزوی جمعه شبش را داشته ام، اگر نامی از حج برده ام، به خاطر سایه ات در عرفات بوده و اگر زنده ام به امید ظهور است.

اما آقا جان می ترسم. تمامی وجودم می لرزد وقتی به یاد شمعهایی می افتم که سر راهت یکی یکی آب شدند. وقتی به یاد پروانه هایی می افتم که از غم فراقت آتش گرفتند، وقتی به یاد پرستو هایی      می افتم که از شهر انتظار کوچ کردند.

می ترسم، می ترسم از اینکه نکند وقتی از جادۀ انتظار می گذری تا به مقصد ظهور برسی شمع وجودم خاموش شده باشد و نبینم رخسار ماهت را. می ترسم مثل همۀ پرستو های مهاجر کوچ کرده باشم به سوی فصل ییلاق. می ترسم وقتی فریاد می زنی ”أنا الحق“ زیر خروارها خاک از شوق دست و پا بزنم و نتوانم سر از خاک بر آورم.

کمکم کن، کمکم کن آنگونه شوم که تو می پسندی نه اینگونه که هستم. تربیتم کن به گونه ای که همواره مُهر تایید تو بر رفتارم باشد. به گونه ای که دیگر از فریاد مرگ نترسم. اگر هم اینگونه نکردی باکی نیست. فقط بیا، نه به خاطر من، به خاطر غربت و تنهایی خودت و به خاطر شمعهای سوزان و تب و تاب پروانه های دیگر، به خاطر یاسهای پژمرده، به خاطر پرستو هایی که هنوز جوانند و در بهار عمر و می دانم که به همین زودی خواهی آمد:

«خوانده ام در نگه جاده که خواهی آمد

                  به دل خسته ام افتاده که خواهی آمد

ما نفس سوختۀ آتش و آهیم بیا

                  سالیانیست تو را چشم به راهیم بیا »

تعداد مشاهده : 1,608 بازدید
نويسنده : HamidReza

هر جا بخواهی می آیم

انتشار در: 18 ژوئن 2013

هر جا بخواهی می آیم

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

تشرف حاج شیخ محمد کوفی شوشتری

سال ۱۳۱۵ با پدرم ـ حاج شیخ محمدطاهر ـ به حج مشرف شدیم. من عادت داشتم با کاروانی به نام « طیاره» که زودتر برمی گشتند، بازمی گشتم.

من در این سفر در خدمت پدر بودم و برای ایشان قاطری کرایه کرده بودم تا او را به نجف اشرف برساند. خودم هم سوار بر شتر به همراهی یک بلد راه مسیر را طی می کردیم.

شتر من به علت ضعف آهسته حرکت می کرد تا اینکه به نهری رسیدیم که خیلی عریض بود و عبور کردن از آن دشوار، پلی هم نداشت تا از روی آن رد شویم. به ناچار شتر را در نهر انداختیم و بلد کمک کرد تا از آنجا عبور کردیم. آن طرف نهر بلند و شیبدار بود. پاهای شتر را با طناب بستیم و آن را کشیدیم اما حیوان همانجا خوابید و هر کاری کردیم دیگر حرکت نکرد و از جای خود بلند نشد.

متحیر ماندم که چه کنم، کاری هم از دستم ساخته نبود، به همین خاطر رویم را به طرف قبله برگرداندم و به حضرت صاحب (ع) متوسل شدم و عرض کردم: « ای تک سوار سرزمین حجاز، یا اباصالح المهدی (عج) به فریادم برس، چرا به فریادمان نمی رسی تا بدانیم امامی داریم که همیشه ما را مد نظر دارد و به فریادمان می رسد؟»

در همان لحظه ناگهان دیدم دو نفر کنار من ایستاده اند: یکی جوان و دیگری مردی کامل بود. به مرد جوان سلام کردم و او پاسخ داد. آن دیگری را با شخص دیگری اشتباه گرفتم اما او فرمودند: « نه! من فرزند امام حسن عسکری (ع) هستم.» از او پرسیدم: این شخص کیست؟

فرمود: این «خضر» است.

وقتی دید ناراحتم به رویم تبسم کرد و از حالم جویا شد. گفتم: شتر من خوابیده و از جایش تکان نمی خورد و ما در این صحرا مانده ایم. نمی دانم مرا به خانه  می رساند یا نه؟

ایشان نزدیک شتر آمد و پایش را بر زانوهای آن گذاشت و سر خود را کنار گوشش برد. ناگهان شتر حرکتی کرد و به طوری سرپا ایستاد که خیال کردم می خواهد از جایش پرواز کند. آن بزرگوار دستشان را بر سر حیوان گذاشتند، حیوان آرام شد.

سپس رو به من کردند و سه مرتبه فرمودند: «نترس، تو را می رساند». سپس فرمودند: «دیگر چه می خواهی؟» گفتم: بعد از این شما را کجا ببینم؟

فرمودند: « هر جا بخواهی می آیم.»

گفتم: خانه من در کوفه است.

فرمودند: « من به مسجد سهله می آیم.»

همینکه دوباره متوجه آن دو نفر شدم ناگهان از جلو چشمانم غایب شدند.

   به راه افتادیم، تا اینکه نزدیک غروب آفتاب به خیمه های عده ای از بدویها رسیدیم و به خیمه بزرگ آنها وارد شدیم. شیخ گفت: شما از کجا و از چه راهی آمده اید؟ وقتی راه را گفتیم با حیرت گفت: پناه بر خدا! راه معمول این نیست! با این شتر و قاطرها چگونه از نهر عبور کردید، حال اینکه گودی اش به حدی است که اگر کشتی در آن غرق شود دکلش هم نمایان نخواهد شد!!

بالاخره بعد از این قضیه شتر ما را تا مقابل قبر «میثم تمار» آورد و در آنجا روی زمین خوابید. من نزدیک گوشش رفتم و آهسته به او گفتم: بنا بود تو مرا به منزلمان برسانی. تا این حرف را شنید فوراً حرکت کرد و به راه افتاد تا ما را به خانه رسانید.

بعدها آن شتر صبح که می شد از منزل بیرون می آمد و رو به صحرا می نمود و به چرا و علف خوردن مشغول می گردید، بدون آنکه کسی از او مواظبت و نگهداری کند. غروب هم به جایگاه خود در منزل ما برمی گشت و مدتها به همین منوال بود.

منبع: برکات حضرت ولی عصر (ع)، ص۲۰، با اندکی تلخیص و تغییر

تعداد مشاهده : 1,598 بازدید
نويسنده : HamidReza

فضیلت تسبیح تربت سید الشهداء (ع)

انتشار در: 18 ژوئن 2013

فضیلت تسبیح تربت سید الشهداء (ع)

 هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

من فضله، ان الرجل ینسی التسبیح و یدیر السبحه فیکتب له التسبیح

از فضایل تربت حضرت سیدالشهداء (ع) آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایی هم خوانده نشود. (۱)

شرح

این حدیث از جمله پاسخ هایی است که امام زمان (ع) در جواب سؤال محمد بن عبدا… حمیری بیان فرموده اند. او در سؤالی از حضرت (ع) می پرسد: آیا جایز است که از خاک قبر امام حسین (ع) تسبیح بسازیم؟ آیا در آن فضیلتی هست؟

حضرت (ع) ابتدا در جواب سؤال می فرماید: « تسبیح خود را از تربت مزار امام حسین (ع) بسازید و با آن خداوند را تسبیح نمائید؛ زیرا برای تسبیح، چیزی بهتر از تربت امام حسین (ع) نیست. از جمله قضایا این تربت این است که اگر کسی ذکر را فراموش کند و تسبیح تربت را فقط در دست خود بگرداند، برای او ثواب ذکر تسبیح نوشته   می شود.»

درباره فضیلت تسبیح با تربت حسینی، شایسته است به دو نکته اشاره کنیم:

۱ـ تربت امام حسین (ع) از جمله تربت هایی است که خداوند متعال آن را مبارک گردانیده است؛ زیرا از قطعه زمینی است که جسد پاک و مطهر حضرت سیدالشهداء را در بر گرفته است. از جمله اغراض و مقاصد عالی در استحباب تسبیح با تربت حسینی، آن است که وقتی شخص تسبیح کنندۀ با تربت، آن را در دست می گیرد، به یاد فداکاری امام حسین (ع) در پیشگاه خداوند می افتد و اینکه چگونه یک انسان می تواند در راه عقیده و مبدأ، این گونه فداکاری و با ظالمان مقابله کند. انسان در این حال به یاد آن ارواح پاک و مقدس و مطهری می افتد که در راه معشوق حقیقی فدا شدند و به ملکوت اعلی پر کشیدند. در این هنگام و با این تفکر، حالت خضوع و خشوع در او ظاهر شده، دنیا و آنچه در آن است در نظر او حقیر جلو می کند، و حالت عرفانی و معنوی خاصی در نفس او پدید می آید و این به خاطر توسل و ارتباط با امام حسین (ع) از طریق تربت اوست؛ از این رو در روایات می خوانیم که سجده بر تربت حسینی حجاب های هفت گانه را پاره می کند.

۲ـ یکی دیگر از آثار و برکات تسبیح با تربت امام حسین (ع) ـ که اهل بیت در پی آن بودند ـ شناساندن مظلومیت امام حسین (ع) به مردم است؛ زیرا شخص نمازگزار هر روز بعد از نماز و بهره مندی از آن، هنگامی که چشمش به تربت حسینی می افتد، به یاد امام حسین (ع) و فداکاری های او و اصحاب و اهل بیتش می افتد؛ و معلوم است که یادآوری چنین الگوهایی ـ از حیث روان شناسی ـ اثر تربیتی و معنوی عجیبی در نفس انسان می گذارد، انسان ها را حسینی بار می آورد و روح و خون حماسۀ حسینی را در وجود انسان به جنبش می آورد.

پی نوشت:

۱ـ احتجاج، ج۲، ص ۳۱۲ * بحارالانوار، ج۵۳، ص ۱۶۵، ح۴

تعداد مشاهده : 1,735 بازدید
نويسنده : HamidReza

پرسش و پاسخ

انتشار در: 18 ژوئن 2013

پرسش و پاسخ

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

**حکمت مشارکت حضرت مسیح (ع) در تشکیل حکومت جهانی چیست ؟

شرکت حضرت مسیح در تشکیل حکومت عدل توحیدی ومساعدت حضرت مهدی (ع) در این امر مهم جهاتی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

۱)از آنجاکه مسیحیان جماعت زیادی از مردم عالم را تشکیل می دهند ،لذا با نزول او از آسمان ومشاهدۀ معجزه از او ، ایمان آورده و درحقیقت به جهت پیروی واقتدای او به حضرت مهدی (عج) مسیحیان نیز تسلیم حضرت مهدی (عج) می شوند .۲)در نتیجۀ جهت اول، فتح وپیروزی حضرت برعالم سریعتر وآسان تر خواهد شد ولذا به جهت ایمان مسیحیان به امام مهدی (ع) بدون جنگ وخونریزی بخش عظیمی از عالم تحت اختیار حضرت قرار خواهد گرفت .

**حضرت عیسی (ع)در کجا فرود خواهد آمد ؟

از روایات استفاده می شود که مکان نزول حضرت مسیح (ع) در آخرالزمان سرزمین دمشق است .طبرانی به سند خود از رسول خدا نقل کرده است که فرمود:« عیسی بن مریم کنار منارۀ سفید قسمت شرقی در سرزمین دمشق فرود خواهد آمد .» ابن کثیر می گوید : « دجال خروج می کند آنگاه مسیح از آسمان به زمین فرود می آید ومحل فرود او کنار منارۀ سفید شرقی ودر دمشق هنگام نماز صبح است

تعداد مشاهده : 1,630 بازدید
نويسنده : HamidReza

اشتیاق دیدار

انتشار در: 18 ژوئن 2013

اشتیاق دیدار

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۲

شوق دیدار یار را شاید نتوان برای همگان یک وظیفه شمرد، این وظیفۀ عاشقی است.

این تکلیف سوختگان هجران است.

آن کس که فراق حضرت مهدی (ع) بی تابش کرده، آن کس که دوری رخ یوسف فاطمه خواب را از چشمانش گرفته، آن کس که غیبت مولایش راحت و آرامش و آسایش را از او سلب نموده، به چیزی جز دیدار         نمی اندیشد.

« بر من دشوار است که مردم را ببینم اما تو دیده نشوی» (۱)

دعای ندبه که مناجات زاری کنندگان از فراق ولی عصر (عج) است، سرشار از این جلوه های شوق است. گویا امام صادق (ع) که خود از مشتاقان حضرت قائم (ع) بودند، دعای ندبه را به عنوان فراقنامه ای پر سوز و گداز، در بین شیعه به ودیعت نهاده اند تا چگونگی شرح اشتیاق را به سوخته بالان آتش فراق بیاموزند.

« جانم فدای تو ای امام زمان، ای نهایت آرزوی مشتاقان، ای کسی که هر زن و مرد با ایمانی دیدار تو را تمنا می کنند و به یاد تو فریاد برمی دارند و در فراق تو ناله و زاری می کنند. » (۲)

مولای ما! سوز عطش به درازا کشید، کی آن زمان فرا می رسد که از آب گوارای دیدارت سیراب شویم؟

« متی ترانا و نراک؟»

« کی می شود که تو ما را ببینی و ما تو را؟» (۳)

پی نوشت:

۱، ۲ و ۳ـ فرازهایی از دعای ندبه

تعداد مشاهده : 1,679 بازدید
نويسنده : HamidReza