گنبد فیروزه ای
پش قلبت را در محراب مسجد حس می کنم و شعاع مهربانیت را تا گنبد فیروزه ای.
به این نتیجه می رسم که تو در مسجدی و مسجد رنگ وبوی تو را به خود گرفته است. اصلاً رنگ آبی، رنگ مهربانی تو است. رنگ نگاه زیبایت ، رنگ نفسهای معطرت، رنگ پاکی های درونت و رنگ سکوت مظلومانه ات. هرچه می گردم نیستی اما گنبد آبی، سکوت محراب، آرامش شبهای جمکران، حتی صدای گنجشکان صبحگاه اینجا همه وهمه با تو حرف می زنند ونشان تو را می دهند. همه می گویند او اینجاست. ای عزیز گم کرده! عزیزت اینجاست.