امروز : پنج شنبه، ۱ آذر ۱۴۰۳

آخرین مطالب ارسالی سایت

یک نگاه، یک لبخند

انتشار در: 21 می 2015

یک نگاه، یک لبخند

9402313

 

«تَعْصِی الاِلهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هذا لَعَمْری فِی الْفِعالِ بَدیعٌ لَوْ کُنتَ تُظهِرُ حُبَّهُ لاَطَعْتَهُ اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطیعٌ»
تمامت دلت را برای خدا گفتی… با واژه‏ هایی که ریشه در ابر دارند و هنوز بر دل‏ های آسمانی می‏بارند.
کاشکی ما نیز «فهمیده» بودیم! کاشکی دستی به «دعا» می‏گشودیم!
کاشکی حتی ذره‏ای حقِ دوستیِ حق را، ادا می‏کردیم و فقط ادعا نمی‏کردیم!
اگر دوستِ خدا بودیم، هرگز اهل گناه نبودیم!
حق با تو است… ما راست نگفتیم؛ دروغ گفتیم!
ما این‏سان که نُمودیم، نبودیم.
مگر می‏توان دوستارِ کسی بود و مُطیعش نبود؟!
مگر می‏شود حُرمتِ آن‏که را دوست داشت، نگاه نداشت؟
ما، دل به حق نسپردیم… آبروی عشق را بردیم!
از دنیا بگذرید
«اصحابی؛ اِخوانی! علیکم بِدارِ الاخِرَهِ وَ لااُوصیکُمْ بِدارِ الدُّنیا فَاِنَّکُم عَلَیْها وَ بِها مُتَمَسِّکُونَ؛ اَما بَلَغَکُمْ اَنَّ عیسی علیه‏السلام قالَ لِلحَوارِیّینَ: اَلدُّنیا قَنطَرهٌ فَاعْبُروُها وَ لا تَعمروُها وَ…».
ایستادی؛ چشم در چشم ما. وقتی لب گشودی، تمام بغضم ناگهان ترکید؛
«به دنیا، دل نبندید
بارِ سفر ببندید».
آن‏گاه، اندکی برآشفتی و از عیسی علیه‏السلام گفتی… که او نیز برآشفته بود، و به یارانش گفته بود:
بَر اَمواج، خانه نسازید. به آبادی‏اش نپردازید.
و ما – اما – ویلاها ساختیم و فراوان به آنها پرداختیم؛ هرچند می‏دانستیم حتی «مولا ویلا نداشت»! و دنیا را برای اهلش واگذاشت. اما فقط و فقط سرودیم. ما را ببخش، اگر نااهل بودیم!
ما را ببخش
دلم سخت گرفته. «هوای خانه ‏ام ابری است» به صحیفه سبزت می‏نگرم.
«انجیل اهل‏بیت»، «زبور آل محمد» و… حسی غریب دارم. دوست دارم ببارم «چون ابر در بهاران».
ما، بَدیم؛ که با «قرآن» کنار نیامدیم. گلی – هم – بر سر خواهر آن نزدیم!
قرآن را کنار گذاشتیم و حُرمتِ خواهرش را نگاه نداشتیم؛ چنان‏که «نهج‏ البلاغه» را «دون» نمودیم و حتی به دنبال واژه‏ای درخور برای وصفش نبودیم.
ما را ببخش، اگر حق برادری را به جا نیاوردیم و به خواهر قرآن، خیانت کردیم!
برایم تبسم کن
یا علی!
می‏خواهمت در دنیا و می‏خوانمت؛ که خدا نیز در آخرت می‏خوانَدَت.
ای زینتِ عبادت‏پیشگان؛ همدم بی‏نوایان؛ بردبارترین بردباران؛ شفاعت کننده فرمانداری معزول نزدِ عبدالملک مروان؛ و… شبیه‏ترین کسان به امیرمؤمنان علی علیه‏ السلام !
آری، می‏دانم هیچ‏گاه به هیچ‏کس «نَه» نگفتی و بر کسی نیاشفتی! چشم‏ هایت را از گناهانم فرو بند. در دل و جانم گُل کُن. امروز برایم تبسم کن.
می‏خواهم دیگر به دنیا دلشاد نباشم. می‏خواهم مثل تو «سجاد» باشم.
به نگاهی، دلشادم کن.
اینجا، هوا برای نَفَس کشیدن، کم است؛ از این قفس، آزادم کن.

مهدی خلیلیان

 

تعداد مشاهده : 1,571 بازدید
نويسنده : HamidReza
نظرات : بدون ديدگاه

دیدگاه های کاربران

بدون دیدگاه

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.