آشیانه ی خورشید
انتشار در: 16 ژانویه 2016
آشیانه ی خورشید
« به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد »
دوباره چشم دلِ من به آسمان افتاد
بگو به کلبه ی احزان ، به دیده ی یعقوب :
که بوی پیرهنش را شنیده ام در باد
…تمام سال ، زمینم به دور او چرخید
ز مهر و بهمن و اردیبهشت ، تا مرداد
همیشه حرف دلم را سکوت می بلعید
تویی صدای سکوتم ، رساترین فریاد !
مرا ببند به زنجیر انتظارت تا
ز قید و بند زمین و زمان شوم آزاد
ببخش کودکِ نادان مکتبت بودم…
ببخش باعث رنجیدنت شدم استاد!
چقدر تیره و تارم …طلوع کن بر من
ای آشیانه ی خورشید و با سحر همزاد!
شاعر: ریحانه نوری
پست های مرتبط با این مطلب
تعداد مشاهده : 1,517 بازدید
نظرات : بدون ديدگاه