فلسفه امامت و صفات امام
فلسفه امامت و صفات امام
هفته نامه آل یاسین ـ شماره سوم
« اصی بِهِم دینَهُ، وَ اَتَمَّ بِهِم نُورَهُ، وَ جَعَلَ بَینَهُم و بَینَ اخوانِهِم و بَنی عَمِّهِم و الاذنَینَ فَالاذنَینَ مِن ذَوی ارحامِهِم فُرقاناً بَیِّنا یُعرَفُ بِهِ الحُجَّهُ مِنَ المحجُوجِ، وَ الامامُ مِنَ المَأمومِ، بِاَن عَصَمَهُم مِنَ الذُنوبِ، وَ بَرَّاهُم مِنَ العُیوب و طَهَّرَهُم مِنَ الدَّنسِ، وَ نَزَّهَهُم مِنَ اللبس، وَ جَعَلَهُم خُزان عِلمِه وَ مُستَودَعَ حکمَتِه وَ مَوضِعَ سِرِّه، و ایَّدَهُم بالدَّلائِل، و لولا ذلِکَ لَکانَ الناسُ عَلی سَواءٍ، و لادَّعی امرُ ا… عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ اَحَدٍ، وَ لَمّا عُرِفَ الحَقَّ مِنَ الباطِلِ وَ لا العالِمُ مِنَ الجاهِلِ» (۱)
اوصیاء کسانی هستند که خداوند متعال، دینش را با آنان زنده می کند و نورش را با آنان کاملاً می گسترد و سیطره می دهد. خداوند میان آنان و برادران و عموزادگان و دیگر خویشاوندانشان تفاوت آشکاری گذاشته است که به سبب آن ، حجت از غیر حجت و امام از مأموم شناخته می شود. آن تفاوت آشکار این است که آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عیوب مبرا کرده، از پلیدی پاک گردانیده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حکمت و پرده داران سر خود قرار داده و آنان را با دلیل ها تأئید کرده. اگر اینگونه نبود، همه مردم با هم یکسان بودند و هر کس می توانست ادعای امامت کند که در این حال حق از باطل و عالم از جاهل تشخیص داده نمی شد.
شرح: این کلمات از جمله مطالبی است که امام زمان (عج) در جواب نامه ی احمدبن اسحاق مرقوم داشته است. آن حضرت (ع) بعد از اشاره به نکاتی چند به حقیقت و شأن و مقام امامت و امام پرداخته و خصوصیاتی را برای امام بیان فرموده است تا سبب تمایز امام حق از مدعی دروغین امامت باشد:
۱ـ امام کسی است که به سبب او دین خدا زنده خواهد ماند زیرا اوست که در هنگام اختلافات و وقوع فتنه ها و شبهه ها، حق را از باطل تشخیص می دهد و مردم را به دین واقعی هدایت می کند. ۲ـ نور خدا که با رسول خدا (ع) شروع شد با امام تمام و کامل می شود. ۳ـ خداوند متعال در ذریه ی پیامبر، برای تمیز امام از بقیه افراد، اوصافی اختصاصی برای امام قرار داده است تا مردم در امر امامت دچار شبهه نشوند، خصوصا هنگامی که بعضی از ذریه پیامبر ادعای دروغین امامت می کنند. برخی از این ویژگی ها، عصمت از گناهان، دوری از عیوب، طهارت از پلیدی، نزاهت و پرهیز از اشتباهات و … است. اگر این ویژگی ها نبود هر کس می توانست ادعای کند و بدین سان حق و باطل جدا شدنی نبودند و در نتیجه، دین الهی بر جهانیان حاکم نمی شد.
پی نوشت:
۱) الغیبه، طوسی، ص ۲۸۸، ح ۲۴۶ ؛ احتجاج، ج ۲ ، ص ۲۸۰ ؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۹۴ و ۱۹۵، ح ۲۱