دیدار یار
دیدار یار
درنگ جایز نیست، بلند شو باید به دیدار یار برویم. سه روزاز عید گذشته؛ به دیدار همۀ نزدیکانمان رفته ایم اما هنوز به دیدن عزیزترین کس نرفته ایم، دعوت لازم نیست ،مگر به خانه ی فامیلها وآشنایان با دعوت می روی، اصلاً خوبی عید به همین است که سرزده به خانۀ آنهایی که دوستشان داری بروی .
پس آماده شو، آماده شو تا باهم برویم .
لباس نوات رابپوش، اما نه، لباس نو لازم نیست، ساده ترین لباست را بپوش چون میزبان امروز به لباست نگاه نمی کند…
کفشهای واکس زده ات را …؛ اما کفش هم لازم نیست، دلسوختگان او پابرهنه به خانه اش می روند .
زیور آلاتت را باید به خود آویزان کنی تا نگویند …اما به این خانه اگر بخواهی با آنان بیایی صاحبخانه را نخواهی دید؛ پس آنها را در پستوی خانه ات پنهان کن که حجاب راهند .
برای اینکه لایق مهمانی اش شوی باید اول خودت بخواهی که بروی وسرزده بروی ، این میزبان با دلت کار دارد ودینت .اگر دلت راصاف وساده کرده باشی نوید دین کاملی را به تو عیدی می دهد.
هرگاه آماده شدی حرکت کن،سردر خانه ها را نگاه کن، زنگ آن خانه ای را بزن که بر سر درش نوشته شده :
» اللهم عجل لولیک فرج«