آسیب شناسی انتظار: حرکت روی لبه شمشیر
آسیب شناسی انتظار (بخش پایانی)
حرکت روی لبه شمشیر
دکتر حسن بلخاری
بعنوان محقق اگر مجموعه این مسائل را کنار هم بگذاریم(که مسائل به صورت مختصر و منقبض بیان شد) به این نتیجه میرسیم که اگر با مسأله انتظار یک برخورد معرفتی عمیق نشود در جامعه ما سه مشکل بوجود میآید:
اولین مشکل عدم آسیبشناسی انتظار، امنیتی است. یعنی جریانهای اهورا، ابراهیم میرزایی و… همه امنیتی است که در آینده میتواند به اسم امام زمان (عج) از خارج کشور موج سازیهایی در داخل جامعه صورت بگیرد.
مشکل دیگر این است که اگر بزرگواران ما بر این مهمیز انتظار به شدت بکوبند اما نشانهها محقق نشود، هرچند آن کسی که ایمان خود را از زمزم معرفت گرفته باشد با عدم تحقق نشانه، ایمان او متغیر نمیشود اما طبق یک بررسی که در تاریخ ادیان کردهام آن امتی که به مهمیز معجزه مؤمن شد، به کذب مسیلمهای کافر میشود به همین دلیل پیغمبر ما، پیغمبر معجزه مادی نیست، او کتاب دارد. آن کسی که بنا به اعجاز فاضرب بعصاک الحجر مؤمن موسی شد، چهل سال در بیابان سرگردان میشود. مهمیز معجزه آناً متحول میکند ولی اگر به معرفت پیوند نخورد ضد خود را بوجود میآورد. اورشلیم مگر عیسی علیهالسلام را به زعم مسیحیان بر سر دار نکرد. به نظر ما مقدمات بر سر دار شدن او و بعد عروج را مهیا نکرد در حالی که پیش از آن هم دیده بود که در مقابل چشمان خودش نابینایی را بینا میکند. منطق پیغمبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و منطق شیعه استفاده کردن از هر علامت و نشانهای برای جذب افکار نیست.
به عنوان یک محقق-که پیامبر خود اجازه چون و چرا را داده است- باید طرح مسأله کنیم. اگر کسی گفت: «واستغفره» (همان واستغفره یی که من و شما میفهمیم) یعنی یک نوع طلب استغفار است. در بحث تولید علم هم بیان شد که اگر خودمان مسأله بسازیم و قضایا را بشکافیم، اگر کسی این استغفار را استغفار ظاهری گرفت و این طور تفسیر کرد که ای پیغمبر! ما نیمه شبها نگاه منتظر تو را به آسمان میدیدیم که چگونه آن حرص عظیم را دارد که ای کاش این مردم مؤمن میشدند و طاقت بیاوریم که آن قدر چشمان منتظرت به آسمان را ببینیم.«رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا» یعنی اینکه ای پیغمبر، ما از تو نمیخواهیم که مؤمنان فوج فوج بیایند«واستغفره» ما میخواهیم که اینها به دل و معرفت خود بیایند وگرنه بعد از ۷۴ روز پس از رحلت پیامبر، چنان بلایی به سر حضرت زهرا سلام الله علیها میآورند و هنوز غسل مقدست خشک نشده در سقیفه کودتا میکنند. اسلام و قرآن بدنبال این نیست که مؤمنین فوج فوج بیایند. یعنی چه که من به اسم چهار مسأله ماورائی بخواهم مؤمن درست بکنم! پیغمبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیهالسلام این کار را نکردهاند، هیچ کدام از این مسائل نفی کرامت نیست، یک آسیبشناسی بسیار دقیق است، ما باید دست به احیاگری و اصلاحگری بزنیم و آن وقت متد آن را هم از اسلام و قرآن میگیریم. در هویت اسلام، اجتماع مؤمن به مهمیز معجزه نیست، به آن کیمیای معرفت است. دومین مسألهای که آن آسیبها مشکل ایجاد میکند این است که مردم بعد از مدتی دلسرد میشوند و میگویند این نشانه بود که محقق نشد، آن نشانه بود که محقق نشد و آن وقت هم کمتر کسی را میبینیم که در تلویزیون برنامههای معرفتی عمیق بگذارد و از برنامهها انتقاد بشود، برنامه بسوی ظهور در مواردی موفق بوده یعنی بعد از انقلاب یکی از پر بینندهترین برنامههای تلویزیونی بوده است. اگر برنامهای هدف معرفتی دارد به این برنامه باید بها بدهیم؛ نه اینکه فقط آهنگ پخش شود. پخش مستقیم دعای ندبه بسیار عالی است. ما هنوز شرح دعای ندبه و کمیل نداشتهایم، فقط گریهها را نشان دادهایم.
دومین مشکل که به وجود میآید بعد از مدتی سرخوردگی بوجود میآید و توجه نمیشود. آخرین مشکل عدم آسیبشناسی انتظار، رواج عوامگری است. شهید مطهری در بحثی پیرامون روحانیت میفرماید: «ما از آیت الله بروجردی شنیدیم که ایشان فرمود هنگامی که ما به مرجعیت برسیم ما میدانیم و این مردم، آن انحرافات را درست میکنیم. بعد هنگامی که مرجع شدیم، دیدیم که نه خیر، این طوریها هم نیست، خیلی صریح به ما پیام میدهند که سال هجری شمسی ۳۶۵ روز است ۳۶۴ روز ما مقلد شما هستیم و یک روز باقیمانده را نمیگوییم مقلد ما باش ولی ما کار خودمان را انجام می دهیم و قمه میزنیم.» نگرانی شدید این است که به اسم مصلحت پیرو عوام بشویم این خطرناک است، گاهی برای اینکه عوام سر و صدا نکنند، دین را بد تفسیر میکنیم.
مشکلات را بیان کردیم حالا راهحلهایی عنوان میکنم: ما نیاز به یک میزگردهایی داریم که تلویزیون باید به آن موضوع اهمیت بدهد. ما میبینیم میزگردها را تشکیل میدهند ولی وارد فضاهای انتزاعی میشوند. ما امروز نیاز به حکمایی داریم که بتوانند نظر را به عمل تبدیل بکنند، آن حلقه مفقودهای که بین نظر تجریدی بالذات با عمل مجسم به ذات وجود دارد. این حکمای زمان شناس که در دست خود علوم دینی را دارند خیلی موفق بودهاند مثل شهید مطهری، شهید مفتح چون آنجا قلمرو تجرید است اینجا قلمرو برنامه است. اگر ما حلقه مفقوده را داشته باشیم دیگر بحثهای انتزاعی نمیکنیم و تیمهای پژوهشی ما هم دغدغه کاربردی دارند. حالا در بحث کاربردی باید برخی از قضایا را روشن بکنیم، ما در مساله ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یک علت داریم و دیگر یک علامت، بین علامت و علت هم تفاوت وجود دارد یعنی هر علامت دلیلی بر علت نیست، هر علامت علتی است. لکن جمع علامات به ذات علت است، نه افراد علامت. مسأله علت ناقصه را همه میدانیم که مثلاً برای پرورش گل شش عامل لازم است من جمله آب، آب را چرا علت میگویید؟ چون فقدان آب موجب عدم می شود یعنی فقدان آب موجب عدم این گل میشود و بوجود نمیآید. پس شرط لازم است اما کافی نیست. وقتی همه این عوامل جمع شد علت محقق میشود. بزرگترین آسیب این می شود که هر کسی شمشیر بدست از یک طرف بلند میشود و میگوید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کرده و خیلی از قضایای دیگر، این مسائل باید روشن شوند و برای روشن شدن این قضایا، حرکت ما باید خیلی دقیق باشد مثل حرکت روی لبه شمشیر، ما نباید ایمانها را زخمی بکنیم، ما با یک گل طرف هستیم، به همان لطافت، باید چنان خارها را از گل پاک کنیم که این لطافتها از بین نرود و شخص یک دفعه ضد دین نشود. کار خیلی ظریفی است و باید ببینیم از این زاویه چقدر کار کردهایم یا اصلاً آیا به قضیه نگاه کردهایم. ذکر اعداد و ارقام دلیل بر مفهوم انتظار نیست، ما باید در بحثهای آسیبشناسی بگوییم که اگر ۷ عامل محقق شد حتی زمان ظهور را خود حضرت نمیداند و این جز علم مخزون و مکنون حق است، در این قلمرو تفاوتها را معرفتی بررسی کنیم. ما نیاز به آسیبشناسی داریم که هرکس به سادگی فریب نخورد و زمانی که جامعه معرفتی شد آن وقت دیگر در وزارت اطلاعات کرسی دستگیری جاعلان اسم امام زمان را نداریم، اگر دقیق تبیین شود که نشانه جدای از علت است.
جریان مقتدا صدر راتوضیح دهم، بزرگترین چالش آمریکا در این منطقه وجود نیروهای شیعه است. اگر مصاحبه هانتینگتون را بخوانیم قسمتی از جملاتش این بود که هرچه قدر سن مسلمین جهان اسلام رو به پیری میرود، به همان اندازه آمار ترور هم کمتر میشود. هانتینگتون تئوریپرداز است و روی کلمه،کلمه حرفش حساب باز میشود. میگوید: ۸۲% ترورهای جهان توسط مسلمین بین ۱۸ تا ۲۵ سال اتفاق افتاده است.
هرچه قدر سن به طرف پیری میرود چون جوان کمتر میشود پس بنابراین ترور هم کمتر میشود. آمریکا میداند که این جوانان بالقوه خطر آفرین برای او هستند یعنی وقتی عراق ایمن میشود که شیعه سیاسی نباشد، ما نباید عراق را با افغانستان مقایسه کنیم، بدلیل این که عراق، کربلاو نجف را دارد. این کار عظیم آیت الله سیستانی بود که ثابت کرد هنوز روحانیت در قلب شیعه جایگاه دارد و پنتاگون به گیجی مطلق رسیده بود چون میدانست اگر نجف را مورد اصابت قرار دهد خیلی از جریانات پشت آن اتفاق خواهد افتاد و از طرف دیگر میخواست جریان صدر را تمام کند و به همین دلیل آیت الله سیستانی راهپیمایی را به راه انداخت. یکی از استراتژیهای آمریکا این است که مقتدا صدر از چرخه حذف نشود و دادوفریاد بزند که به اسم ایشان شیعههای پر شور دور هم جمع بشوند و آنگاه ظرف ۴۸ ساعت با یک حرکت به قضیه پایان دهد؛ ما باید خودمان را به مرجعیت ربط بدهیم و تبعیت کنیم. آن جوانهایی که جان خود را برای مقتداصدر میدهند ایمان دارند که این جزء علامات ظهور است. در مسأله امام زمان (عج) تعالی فرجه الشریف در داخل خود شیعه دو دستگی میبینیم. به همین خاطر ما بحث معرفت شناختی امام زمان را نداریم. فقط گفتیم امید، انتظار، این قدر بر این مهمیز کوبیدیم که دیدیم ۱۲ عامل در سال ۱۳۸۳ عواملی هستند که از جریان امام زمان (عج) سوءاستفاده کردهاند.
شیعه اگر شمشیر عظیم امام حسین علیهالسلام را دارد تقیه امام جعفرصادق علیهالسلام را هم دارد. در شیعه اصل بر تدبیر است نه شمشیر. گاهی این تدبیر ذوالفقار را اقتضا میکند؛ گاهی سیاست و استراتژیک را و به همین دلیل شما ملاحظه میکنید کلمات آنها حجت میشود. نباید هر کلامی را هر جا گفت.