امروز : پنج شنبه، ۱ آذر ۱۴۰۳

آخرین مطالب ارسالی سایت

شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج

انتشار در: 18 ژوئن 2013

شفاى مفلوج و سفارش به   «دعاى فرج»

هفته نامه آل یاسین ـ شماره ۱۳

یکى از خدمه جمکران مى گوید:

«یک روز قبل از عاشوراى حسینى در مسجد جمکران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود.

ناگهان متوجه مردى شدم که بسیار هیجان زده بود و به هر یک از خدّام که مى رسید، آنها را بغل مى کرد و مى بوسید. جلو رفتم تا جریان را جویا شوم، امّا همین که به او رسیدم مرا نیز در آغوش کشیده مى بوسید و اشک مى ریخت.

وقتى جریان را از او پرسیدم، گفت: چند وقت قبل با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم. پاهایم از کار افتاد. هر شب به خدا و ائمه معصومین(علیهم السلام) متوسل مى شدم. امروز، همراه خانواده ام به مسجد آمدم. از ظهر به بعد حال خوشى داشتم. به آقا امام زمان(علیه السلام) متوسل بودم و از ایشان تقاضاى شفا مى کردم. نیم ساعت پیش، ناگهان متوجه شدم که مسجد، نورى عجیب و بوى خوشى دارد. به اطراف نگاه کردم و دیدم که مولا امیرالمؤمنین، امام حسین، قمر بنى هاشم و امام زمان(علیهم السلام) در مسجد حضور دارند. با دیدن آنها دست و پاى خود را گم کردم. و نمى دانستم چه کنم که امام زمان(علیه السلام) به من نگاه کرد و همان لحظه لطف ایشان شامل حالم شد و به من فرمود:

شما خوب شدید! بروید و به دیگران بگویید که براى فرج من دعا کنند که ظهور ان شاءا… نزدیک است.

بعد ادامه داد: امشب عزادارى خوب و مفصلى در این جا برقرار مى شود که ما هم حضور داریم».

خادم مى گوید: «مردِ شفا گرفته یک انگشترى طلا به دفتر داد و با خوشحالى رفت. مسجد خلوت بود. آخر شب، هیأتى از تبریز به جمکران آمد و به عزادارى و نوحه خوانى پرداختند. مجلس بسیار با حال و سوزناک بود. من همان لحظه به یاد حرف آن مرد افتادم».

جهت دانلود فایل اینجا کلیک نمایید
تعداد مشاهده : 1,689 بازدید
نويسنده : HamidReza
نظرات : بدون ديدگاه

دیدگاه های کاربران

بدون دیدگاه

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.