آجرک ا… بقیه ا…
آجرک ا… بقیه ا…
انتظار فرجت قصه کهنه ایست که لالایی شبهایم شده. کاش زودتر از سفر غیبت برمی گشتی. بر می گشتی و ناجوانمردان بی انصاف را به عقوبت گناهان بزرگ و قلب های شیطانیشان می رساندی. کاش زودتر برمی گشتی و پایان می بخشیدی رنجهای سالیان غیبت را. کاش زودتر برمی گشتی وحکومت حقه ات را، میزان عدالتت را به آنهایی که فکر می کنند با نابود کردن مزار پدرانت کاسه صبرت را لبریز می کنند نشان می دادی. کاش زودتر برمی گشتی و به آنها ثابت می کردی که ذوالفقار همیشه در نیام نخواهد ماند و کاش شیعیانت آنقدر محکم و آماده بودند که به یاریت بشتابند و تو ظهورت را از خدا بخواهی که بعد از ظهور تو دیگر نه دری می سوزد و نه گنبدی خراب می شود.
کاش زودتر برمی گشتی چرا که دشمنانت نیز وجودت را باور کرده اند و آمدنت را هم. که این گونه با ترس حضورت را می طلبند. که اینگونه می خواهند با رنجاندن دلت تو را رهنمون گریه ها و «أمن یجیب های » جمعه آخر کنند. دشمنانت باورت کرده اند که هنگامه درد و داغ مادرت زهرا (س) می خواهند آتش خشمت را شعله ور کنند تا بیایی و به خیال خام خودشان تو را-که خدا نگهدار توست- به قتل برسانند و تنها خورشید به جا مانده از چهارده را خاموش کنند.تا بدون ترس از دادرس مظلومان به خونخواری و بیداد بپردازند.
اما در عجبم که چرا ما شیعیان برای ظهورت کاری نمی کنیم. شیعیانت گر چه اینگونه وقایع دلهایشان را می سوزاند، گرچه فطرتشان پاک است و با دیدن این جنایات به خشم می آیند اما…
شاید هنوز خیلی هایشان دلِ بی تابت را آنگونه که باید درک نکرده اند. شاید خیلی هایشان آخر الزمان را باور نکرده اند. شاید خیلی هایشان فراموش کرده اند که زمینه ظهورت را باید همین شیعه ها فراهم کنند. فراموش کرده اند که تو برای آمدن به یارهای پاک نیاز داری و شیعیانت باید به اصلاح و خودسازی بپردازند.
شاید خیلی هایشان نادانسته ظهورت را به دست تقدیر سپرده اند غافل از اینکه اگر تو همه دردهای طاقت فرسا را به تنهایی تحمل می کنی وفریاد «أنا الحق» بر نمی آوری به خاطر کمبود یار است به خاطر کمبود دلهای عاشقی است که همواره در پی کسب معرفتت باشند.
آقای مهربانم با چشمی اشکبار ودلی داغدار فرجت را از خداوند منان طلب می کنم.
مهدی فاطمه(س)، عرض تسلیت ما را هم بپذیر
«آجرک ا… بقیه ا…»
